فرق بسیار زیادی میان آنچه یک فرد می خواهد با آنچه واقعا به آن احتیاج دارد هست. از یک سو ما به تغذیه سالم, استراحت شبانگاهی و یک بیمه جامع در خور انسان نیازمندیم .
نقش هوش مصنوعی در تعالی جامعه یا تضعیف جنبه های انسانی – بخش اول
فرق بسیار زیادی میان آنچه یک فرد می خواهد با آنچه واقا به آن احتیاج دارد هست. از یک سو ما به تغذیه سالم, استراحت شبانگاهی و یک بیمه جامع در خور انسان نیازمندیم . اما یک صدای کم سوی در ذهن ما ولع یک شام در گوردن رمزی , یا یک شب اقامت در ریتز کارلتون و یک ماساژ آخر هفته در خیابان رییس در اسپن برای سامان دادن به تمامی کم و کاستی های موجود را طلب میکند.
همین مسئله درمورد کشور ها نیز صدق میکند. فرق بزرگی میان آنچه یک کشور می خواهد با آنچه واقعا به آن نیاز دارد وجور دارد. در حالی که ممکن است به جاده ها, مدارس و زمین های بازی بهتری نیاز داشته باشیم ما میخواهیم دیگران هزینه آن را بپردازند و در حالی که نیاز داریم یک فرد منتخبی که توانیی بهترین انتخاب ها و تصمیمات را داراست داشته باشیم عموما به فردی که ظاهر بهتری دارد و احساس بهتری نسبت با آن داریم رای میدهیم. نیاز ها و خواستگاه های ما موجودات متفاوتی هستند که دائما ما را در مسیر بهتری قرار میدهند.
در حقیقت بساری از ما نسبت به خواستگاه های خود اعتیاد داریم. یک فرد معتاد عتش سیری ناپذیری به مواد مخدر دارد , یک فرد معتاد به شبکه های اجتماعی دائما گوشی همراه خود را چک میکند و یک فرد هرزه و تنوع طلب هرگز احساس کافی بودن و عدم نیاز خواهد نمود. یک ذهن نامعقول میتواند در همجواری یک ذهن سالم وجود داشته باشد اما در تقابل با هم یک جدل بی پایان خواهند داشت که میتواند در ذهن هرکسی این جدل وجود داشته باشد. ولی سوال اصلی این است پس چگونه میتوان تصیمیمات درست گرفت و یک جهانی بهتر ساخت در خالی که انسانهای منفی نگر همیشه وجود دارند.
وضعیت فعلی هوش مصنوعی
همیشه ابهامات زیادی در مورد تفاوت ماشین های یادگیرنده و هوش مصنوعی وجود دارد اما در واقع ماشین های یاد گیرنده تنها مثال موجود سیستم های هوش مصنوعی می باشند. بطور روزانه تصور و درک ما از هوش مصنوعی در حال تغییر می باشد. بیشترین فرضیات ما درباره هوش مصنوعی در گذشته تصور یک سیستم پیچیده تری از برنامه نویسی بوده.
اگر چه با پیشرفت در دنیای تکنولوژی آخرین استراتژی در زمینه توسعه هوش مصنوعی بصورت "دنیا را مدل سازی نکن , ذهن را مدل سازی کن" در آمده.
زمانی که محققان در زمینه هوش مصنوعی ذهن را مدل سازی کردند یک سیستم با توانایی یادگیری توسعه دهنده در مورد جهان پیرامون سیستم بوجود آوردند.
از سال 2012 , یک سیستم یادگیرنده به نام یادگیرنده ی عمیق وارد دنیای هوش مصنوعی گردیده. محققان روش های رایج برنامه نویسی که تا آن زمان موجود بوده را رها کرده و جای آن را با تکنیک یادگیری عمیق تعویض نمودند و دلیل آن با زخورد بسیار بهتر این تکنیک از تمامی روش های موجود میباشد.
از سال 2012 بیشترین پیشرفت در زمینه های کلیدی هوش مصنوعی در مقایسه با 25 سال گزشته آن حاصل گردیده. برخی از این زمینه ها در حوضه های شناسای عکس , پردازش سیگنال ها , ادراک صدا و شناسایی متن بوده. این مسئله را میبایست در ذهن داشت که حتی سیستم یادگیری عمیق تعریف کامل هوش مصنوعی یا یک سیستم پیچیده و سازگار شونده با هوش انسانی نیست اما این یکه گام بزرگ در جهت حقق این هدف میباشد.
طبیعتا این مسئله یک سری سوالات فلسفی را بوجود خواهد آورد:
- چگونه یک انسان ناکامل میتواند یک هوش مصنوعی کامل بوجود بیاورد.
- آیا ساخت یک سیستم فرضی و کامل هوش مصنوعی بهینه است؟
- آیا هوش مصنوعی جبران تمامی کمبود ها و نقایص انسان را خواهد کرد ؟
- آیا سیستم هوش مصنوعی بطور مساوات جواب گوی نیاز های همه انسان ها است ؟